آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است. (01/01/1392)
همهی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آیندهی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند. (01/01/1392)
ما عرض کردیم سلائق مختلف و هر کسى که احساس میکند توانائى دارد، بیاید وسط میدان؛ اما در محاسبه، آن کسانى که داوطلب میشوند، اشتباه نکنند؛ بدانند مدیریت اجرائى کشور یعنى چه. (07/02/1392)
اگر انسان بر طبق حجت شرعى کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربیاید، باز سرفراز است، میگوید من تکلیفم را عمل کردم. (25/02/1392)
این حرفها که رهبری، طرفدار زید یا عمرو است، از آن حرفهائی است که همیشه بوده و واقعیت ندارد. از کجا میدانند بنده طرفدار چه کسیام؟ (08/۰3/۱۳۹۲)
رأى به هر نامزدى، رأى به جمهورى اسلامى است؛ رأى اعتماد به نظام و سازوکار انتخابات است. (14/۰3/۱۳۹۲)
انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامى است. (14/۰3/۱۳۹۲)
تلاش کردند ملت را نسبت به انتخابات و نسبت به دستگاه برگزارکننده انتخابات بدبین کنند، امّا ناکام شدند و انشاءالله ناکام خواهند شد. (22/03/1392)
رأى مردم امانتى است دست آنها و حقّالنّاس است؛ یعنى حفظ امانت در این مسئله، حقّالنّاس است. (24/03/1392)
معناى حضور مردم این بود که به سرنوشت کشور علاقهمندند؛ به نظام جمهورى اسلامى، که این انتخابات جزو ارکان و متون آن است، علاقهمندند؛ به دستگاههاى برگزارکنندهى انتخابات - چه مجرى، چه ناظر - اعتماد دارند و امیدوار به حرکت مستمرِ پیشروندهى کشورند. (05/04/1392)
حتّى کسانى که طرفدار نظام هم نیستند، به نظام اعتماد دارند؛ آنها هم میدانند که جمهورى اسلامى منافع کشور و عزت ملى را میتواند حفظ کند. (05/04/1392)
باید به آن کسى که منتخب مردم است، همه کمک کنند، دستگاههاى مختلف کمک کنند. (05/04/1392)
امروز سی و چهار سال است که هرگاه نام «دشمن» برده میشود، ذهن ملت ایران متوجه دولت آمریکا میشود. (01/01/1392)
اگر غلطی از آنها [ سردمداران رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد. (01/01/1392)
[ آمریکاییها] مىآیند میگویند: همهى گزینهها روى میز است! خب، که مثلاً چه؟ چه حرکتى، چه غلطى ممکن است نسبت به جمهورى اسلامى انجام بدهند؟ (12/08/1392)
تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. (01/01/1392)
پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکائیها، یک تاکتیک آمریکائی و برای فریب دادن افکار عمومی است. (01/01/1392)
آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هستهای نیست. آمریکائیها دوست ندارند گفتگوهای هستهای تمام شود و مناقشهی هستهای حل شود. (01/01/1392)
ایران در مسئلهی هستهای، فقط میخواهد حق غنیسازیِ او ــ که حق طبیعیاش است ــ از طرف دنیا شناخته شود. (01/01/1392)
جبههى مخالف ما که عمدتاً منحصر در چند کشور معدودِ زورگو و زیادهخواه است و اسم خودشان را بغلط و بدروغ میگذارند جامعهى جهانى، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلى هم صهیونیستهایند، مسئلهى اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهاى ایران حل شود. (05/04/1392)
جمهورى اسلامى در قضیهى هستهاى، هم قانونى، شفاف و از لحاظ استدلالى، منطقى عمل کرده است؛ منتها این یک نقطهاى است که براى فشار بر جمهورى اسلامى این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یک قضیهى دیگرى را براى فشار مطرح میکنند. (05/04/1392)
اینکه خیال میکنند، میگویند ما تحریم کردیم، ایران مجبور شد بیاید پاى میز مذاکره، نه، [اینطور نیست]. ما قبلاً هم اعلان کردیم، قبل از این حرفها هم ما گفتیم [که] نظام جمهورى اسلامى دربارهى موضوعات خاصّى که مصلحت بداند، با این شیطان براى رفع شرّ او و براى حلّ مشکل، مذاکره میکند؛ معناى این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است، ابداً. (19/10/1392)
یکى از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنى آمریکایىها و مسئولین دولت ایالات متّحدهى آمریکا با ایران و ایرانى، با اسلام و مسلمین آشکار شد. (19/10/1392)
هدف نهائی بیداری اسلامی، نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد.
تمدن اسلامی میتواند نقطهی رهائی از جهانبینی مادی وظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیدهای که ارکان تمدن امروزیِ غربند، باشد.
خانهدارى یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز. فرزندآورى یک مجاهدت بزرگ است. (11/02/1392)
پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائى است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتى هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است. (11/02/1392)
در مسائل فعلىِ زنان کشور ما به اعتقاد من دو مسئله از همه مهمتر یا بگویید فورىتر و لازمالاهتمامتر از بقیّهى مسائل است. یک مسئله، مسئلهى اهمّیّت و اعتبار خانه و خانواده است... دوّم جلوگیرى از ضعف و ستمزدگى زن در سطوح مختلف. (21/02/1392)
باید کارى بکنیم که بچّهها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است. کما اینکه در خانوادههاى مذهبىتر و اخلاقىتر اینها مشاهد میشود. (21/02/1392)
حماسهى سیاسى و حماسهى اقتصادى. هر دو مقوله از مقولاتى است که آحاد ملت در آن میتوانند نقش ایفاء کنند؛ و تا آحاد ملت نقش ایفاء نکنند، حماسه بهوجود نمىآید. (۱۸/۰۲/۱۳۹۲)
وقتى قاطبهى ملت در سرتاسر کشور، با نگاه به آن چشمانداز روشن، انگیزهى لازم را براى حرکت داشتند، حماسه به وجود مىآید. (۱۸/۰۲/۱۳۹۲)
امسال را گفتیم سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی، بحمدالله حماسهی سیاسی بهوجود آمد؛ حماسهی اقتصادی متأسفانه تأخیر افتاد. (20/12/1392)
سه باور در امام - یعنى باور به خدا، باور به مردم، باور به خود - محور همهى تصمیمگیرىهاى او، همهى اقدامهاى او و همهى سیاستهاى او شد.
جامعهاى که اسلام براى ما خواسته است؛ جامعهاى که در آن، عزت دنیا هست، رفاه دنیا هست، ایمان و اخلاق و معنویت هم در آن هست.
نقشهى راه ما چیست؟ نقشهى راه ما همان اصول امام بزرگوار ما است؛ آن اصولى که با تکیهى بر آن توانست آن ملت عقبافتادهى سرافکنده را تبدیل کند به این ملت پیشرو و سرافراز.
اسم امام و یاد امام بهتنهائى کافى نیست؛ امام با اصولش، با مبانىاش، با نقشه راهش براى ملت ایران یک موجود جاودانه است.
نقشهى دشمن را بشناسیم. اگر نقشهى دشمن را شناختیم، امکان تدبیر در مقابل این نقشه به وجود مىآید؛ اما اگر نقشهى دشمن را نشناختیم، امکان تدبیر وجود نخواهد داشت. (17/03/1392)
نقشهى دشمن این است: ملتهاى مسلمان را به یکدیگر مشغول کنند، بین اینها اختلاف به راه بیندازند، ملتهاى مسلمان از مسائل اصلى خود غافل بمانند، از پیشرفت ضرورىاى که باید به دنبال آن باشند، غفلت کنند، براى اینکه منافع استعمارگران، منافع صاحبان قدرت ظالم و ستمگر تأمین شود. (17/03/1392)
جود این جریانهاى تکفیرى که در دنیاى اسلام بهوجود آمدند، براى استکبار، براى دشمنان جهان اسلام یک مژده است. اینها هستند که بهجاى توجّه به واقعیّت خبیث رژیم صهیونیستى، توجّهها را بهجاى دیگرى معطوف میکنند. (29/10/1392)
یک جریانى بهوجود بیاید که مسلمانها را تقسیم کند به مسلم و کافر! عدّهاى را بهعنوان کافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بیندازند! چه کسى میتواند شک کند که وجود این جریانها و پشتیبانى این جریانها و تَمویل این جریانها و دادن سلاح به اینها کار استکبار است. (29/10/1392)
این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند.
یکى از کارهاى مهم جبههى ضدانقلاب در طول تاریخ این بوده است که سعى کنند ارزشهاى انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند.
من همیشه به مسئولین توصیه میکردم که به وصیتنامهى امام مراجعه کنند. وصیتنامهى امام، لبّ ارزشهاى مورد نظرامام است.
آنچه که در حال حاضر براى کشور اولویت دارد به نظر من مسئلهى اقتصاد و مسئلهى علم است.
مسئولان کلان کشور، سیاستگ ذاران کشور، کسانى که ادارهى امور اساسى را در کشور به عهده دارند، به این دو نقطهى اصلى براى پیشرفت باید توجه کنند.
در ده سال گذشته، حرکت علمى ما خیلى خوب بوده؛ اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانى برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ کنیم.
موضعگیرىهاى مسئولان و دولتمردان آمریکا نشان داد که همین مطلبى که ما گفتیم - که گفتیم خوشبین نیستیم - درست است.
آرمانهاى نظام یک منظومهاى است، مراتب مختلفى هم دارد؛ بعضى از اینها اهداف غائىتر و نهائىترند، بعضىها اهداف کوتاهمدتند، اما جزو آرمانهایند.
آرمان گرائى بدون ملاحظهى واقعیتها، به خیالپردازى و توهّم خواهد انجامید. وقتى شما دنبال یک مقصودى، یک آرمانى حرکت میکنید، واقعیتهاى اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزى کنید.
توقع من از عزیزان دانشجو این است که همواره دنبال آرمانها باشند؛ چه در آن مواردى که حادثهاى که پیش مىآید، طبق دلخواه شما است، چه در آنجائى که حادثهاى که پیش مىآید، طبق دلخواه شما نیست؛ آرمانگرائى را با نگاه به واقعیتها از دست ندهید و دنبال کنید.
حرکت تولید علم و نگاه مجاهدتآمیز به کار علمى و تلاش علمى در کشور که از همان حدود ده دوازده سال قبل آغاز شده است تا امروز، نه فقط متوقف نشده است، بلکه رو به عمق و توسعه پیش رفته. (15/05/1392)
باید همه مراقبت کنند - هم استادان، هم مدیران، هم مؤثرین و متنفذین در دانشگاهها - که فضاى دانشگاه به سمت مسائل پوچ حرکت نکند؛ فضا، فضاى دنبالهگیرى مسائل اصلى و اساسى باشد؛ گفتمان علم و گفتمان پیشرفت علمى و گفتمان پیشرفت عمومى کشور بر دانشگاهها همچنان حاکم باشد. (15/05/1392)
ما اگر دنبال پیشرفت هستیم و پیشرفت علمى را شرط لازم پیشرفت عمومى کشور میدانیم، توجه داشته باشیم که مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوى غربى نیست. دستور کار قطعى نظام جمهورى اسلامى، دنبال کردن الگوى پیشرفت ایرانى - اسلامى است. (15/05/1392)
سیاست "پیشرفت علمى با شتاب بالا" یک سیاست بنیادى براى نظام است؛ مجموعهى مغز متفکّر دستگاه کشور به این نتیجه رسیده است که گذر از دشوارىها، در ایران اسلامى، اگر به دو سه رکن و مقدّمه نیاز داشته باشد، یکى، پیشرفت علمى است؛ این یک سیاست بنیادى است. (17/07/1392)
شما پنجاه سال دیگر، چهل سال دیگر این آینده را تصویر کنید که در دنیا هر کسى بخواهد به یافتههاى تازهى علمى دست پیدا کند، مجبور بشود زبان فارسى یاد بگیرد؛ همّت را این قرار بدهید. (17/07/1392)
حتماً تکلیفگرائى معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجهى مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد.
مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنى نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسى که براى رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتى هم به نتیجهى مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانى نمیکند.
شاخص اول ، شاخص اعتقادى و اخلاقى است. سلامت اعتقادى، سلامت اخلاقى، سلامت عملکردى که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشى میشود.
شاخص دوّم، مسئلهى خدمت به خلق است؛ روحیّهى خدمت، که این گفتمان اصلى دولت اسلامى همین خدمت است.
شاخص سوّم، مسئلهى عدالت است.
شاخص چهارم، سلامت اقتصادى و مبارزهى با فساد است.
شاخص پنجم، مسئلهى قانونگرایى است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است.
شاخص ششم، مسئلهى حکمت و خردگرایى در کارها است؛ کار کارشناسى، مطالعهى درست، ملاحظهى جوانب، آثار و تبعات یک اقدام، و حتّى گاهى ملاحظهى تبعات یک اظهارنظر.
شاخص هفتم تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد، یعنی امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلى کشور ندوزیم.
امروز در دنیاى اسلام غیر از کارهایى که دشمنان در زمینهى ایجاد اختلاف فکرى و روحى و عقیدتى میکنند، آتشافروزى هم میکنند؛ ببینید در کشورهاى همسایهى ما چطور آتش جنگ را برمىافروزند بین مردم به بهانهى شیعه و سنّى؛ آنجایى هم که مسئلهى شیعه و سنّى نیست، اسم شیعه و سنّى رویش میگذارند. (20/06/1392)
ساخت اقتدار درونى ملّت که در درجهى اوّل با ایمان صحیح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولین کشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توکّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ یعنى بهکار گرفتن عقل و معنویّت و توکّل و حرکت و عمل؛ بلاشک در اوضاع منطقه هم اثر میگذارد.(20/06/1392)
ما از آنچه که در مصر میگذرد، نگرانیم. گمان وقوع جنگ داخلى در مصر، با کارهائى که دارد میشود، روزبهروز تقویت پیدا میکند؛ و این فاجعه است. (18/05/1392)
در همهى این قضایا، رژیم صهیونیستى و غاصبان اسرائیل نشستهاند با خشنودى این وضعیت را تماشا میکنند و احساس راحتى و آسایش میکنند. آیا این روا است؟ (18/05/1392)
واقعاً منطقه منطقهاى است که مثل انبار باروت، اگر یک جرقّهاى آنجا از این قبیل دست بدهد، آدم نمیداند که ابعاد این جرقّه چه خواهد شد. (06/06/1392)
[دشمنان] در کشورهاى همسایهى ما - در پاکستان یک جور، در عراق یکجور، در سوریه یکجور، در بحرین یکجور - چطور آتش جنگ را برمىافروزند بین مردم به بهانهى شیعه و سنّى؛ آنجایى هم که مسئلهى شیعه و سنّى نیست، اسم شیعه و سنّى رویش میگذارند. (20/06/1392)
امروز وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشکل میشویم، این ناشى از چیست؟ ناشى از این است که ما تکیهمان را به نفت از بعد از دورهى جنگ و پایان جنگ تا امروز، نتوانستیم کم کنیم، اگر ما تکیهمان را به نفت کم میکردیم، فشار بر روى نفت اینقدر براى ما سخت تمام نمیشد. (14/06/1392)
نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهى عرصههاى سیاسى، یک کار مطلوب و مورد قبولى است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستى به معناى عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهاى اساسى، یا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد. (14/06/1392)
آنچه براى نظام جمهورى اسلامى حائز اهمّیّت است، استحکام ساخت درونىِ نظام جمهورى اسلامى است، استحکام درونى ملّت ایران است؛ همان چیزى که از روز اوّل تا امروز توانسته است این کشور را حفظ کند؛ اتّحاد ملّى، توجّه به آرمانهاى والاى نظام جمهورى اسلامى، توجّه به عزّت ملّى. (13/07/1392)
پیشرفت آنوقتى است که "درونزا" و متّکى به استعداد درونى یک ملّت باشد. وزن و اعتبار کشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهى به همین درونزایى است. (13/07/1392)
کسى توهّم نکند که آن کسانى که در مقابل انقلاب اسلامى با همهى قوا ایستاده بودند، امروز منصرف شدهاند؛ نه، امروز هم ایستادهاند؛ منتها هر دشمنى اگر چنانچه ناچار شد، عقبنشینى میکند؛ اگر مجبورشان کردید و وادارشان کردید به عقبنشینى، ناچار عقبنشینى میکنند؛ امّا از دشمنى منصرف نمیشوند. (19/10/1392)
امید ما بایستى به پشتیبانى و کمک الهى و به نیروى داخلى ملّت و کشور باشد؛ این است که کشور را بیمه میکند. (19/10/1392)
راه برطرف کردن مشکلات اقتصادى کشور نگاه به بیرون نیست، نگاه به برداشتن تحریم دشمن و مانند اینها نیست؛ خوشبختانه مسئولین اقتصادى کشور به این معنا توجّه کردهاند. به دشمن نمیشود چشم دوخت؛ از دشمن نمیشود انتظار داشت. (۱۹/۱۱/۱۳۹۲)
دشمنان در داخل کشور هم عواملى دارند؛ از این نباید غفلت کرد. نگذاریم و نگذارید عوامل دشمنان در داخل کشور بتوانند از نقاط ضعف استفاده کنند و اختلال ایجاد کنند. (۱۹/۱۱/۱۳۹۲)
علاج مشکلات کشور پیمودن راه اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى تکیه به درون. چشم را ندوزیم به دست دیگران. (28/۱۱/۱۳۹۲)
اگر چنانچه ما بر روى توان خودمان تکیه کنیم، استقامت آنها [آمریکاییها] در هم خواهد شکست؛ این را بدانند. تا وقتى که ما چشممان به دست دیگران باشد، دنبال این باشیم که کدام مقدار از تحریمها کم شد، کدام مقدار چنین شد، فلان حرف را فلان مسئول آمریکایى گفت یا نگفت - تا وقتى دنبال این حرفها باشیم - به جایى نمیرسیم. (28/۱۱/۱۳۹۲)
اقتصاد و علم، این دو به نظر من چیزهایى است که امروز باید در ردیف اوّل اولویّتهاى ما قرار بگیرد.
دو نکته است در مورد این مسائل علمى: یکى تکمیل زنجیرهى علم و فناورى است؛ یعنى این زنجیرهى از ایده و فکر و سپس علم و سپس فناورى و سپس تو لید و سپس بازار را ما باید تکمیل بکنیم، نکتهى بعدى هم شرکتهاى دانشبنیان؛ هرچه میتوانید باید بروید سراغ شرکتهاى دانشبنیان.
ما این سه شعار عزّت، حکمت، مصلحت را درست باید بفهمیم؛ اگر توانستیم اینها را عملیّاتى بکنیم، سیاست خارجى ما همان چیزى خواهد شد که نیاز کشور به آن است و شایستهى تراز نظام جمهورى اسلامى است.
به نظر بنده، آینده، آیندهى روشنى است براى انقلاب اسلامى؛ نه به معناى یک دلخوشکُنَک، بلکه به معناى ملاحظه همه آنچه که جلو چشم ما است.
یک استدلال، استدلال تجربه است؛ ما از چه وضعیّتى در اوائل انقلاب، از لحاظ فقر نیروى انسانى، فقر نیروى مادّى، فقر سلاح، فقر تجربه مدیریّتى و فقرهاى گوناگون دیگر، امروز به چه وضعیّتى رسیدیم؛ غناى نیروى انسانى، غناى مادّى، غناى علمى، غناى سیاسى، غناى آبرو و حیثیّت بینالمللى. خب در این سى و چند سال ما از کجا به کجا رسیدیم؟!
استدلال دیگر این است که ما با منطق و محاسبه علمى پیش میرویم؛ طرف مقابل ما دچار ضعفهاى روزافزون و تناقضهاى درونى است بهخاطر غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونى آن تمدّن؛ آنها دارند عقبنشینى میکنند. وقتى ملّتى با محاسبه درست و پیداکردن نقطه صحیح، کار را پیش میبرد، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید.
چالش اساسى انقلاب عبارت است از اینکه انقلاب یک نظم جدیدى را براى بشریّت ارائه کرده... یک مفهوم و حقیقت جهانى، یک حقیقت بشرى به وسیلهى انقلاب پیام داده شد که هر کسى در دنیا آن را بشنود احساس میکند که به این پیام دلبسته است. (26/06/1392)
اگر بخواهیم آن پیام را در شکل اجتماعى و انسانى آن در یک جمله بیان بکنیم: مقابلهى با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و به مظلوم است؛ منطق انقلاب که منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون». (26/06/1392)
انقلاب اسلامى که برگرفتهى از همان مفاهیم اسلامى است میگوید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، چالش اصلى و دعواى اصلى با انقلاب اینها است؛ بقیّه حرفها بهانه است. تحریم، جنگ داخلى، کودتا، مسئلهى انرژى هستهاى، همه را در این چهارچوب باید نگاه کرد. (26/06/1392)
ما مخالف حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما... بفهمند که دارند چهکار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حملهى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند. (26/06/1392)
آنچه نقطهى مقابل نظام اسلامى است، استکبار است. جهتگیرى خصومتهاى نظام اسلامى، با نظام استکبار است؛ ما با استکبار مخالفیم، ما با استکبار مبارزه میکنیم. (29/08/1392)
استخوانبندى استکبار در همهى دورهها یکى است؛ البتّه شیوهها و خصوصیّات و روشها در هر زمانى تفاوت میکند. امروز هم نظام استکبارى وجود دارد؛ رأس استکبار هم در دنیا، دولت ایالات متّحدهى آمریکا است. (29/08/1392)
اگر چنانچه با این شیوهاى که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آیندهى نهچندان دور، یک کشور پیرى خواهیم بود. علاج این بیمارى پیرى هم درحقیقت در دسترس نیست.
عوامل کاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت بهنحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّهى مردم، بعضىها متدیّنند، بعضىها متعبّدند، وقتى گفته میشود، میروند سراغ بارورى بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل میشود، کار فرهنگسازى آسان میشود.
فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند. (19/09/1392)
در بعضى از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضىها با عنوان[کردن] "دین دولتى" و "فرهنگ دولتى" میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطى و مخالفتى به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتى کنند، فرهنگ را دولتى کنند! این حرفها یعنى چه؟ دولت دینى با دین دولتى هیچ فرقى ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتى یعنى دین مردمى. (19/09/1392)
تهاجم فرهنگى یک حقیقتى است که وجود دارد؛ میخواهند برروى ذهن ملّت ما و برروى رفتار ملّت ما - جوان، نوجوان، حتّى کودک - اثرگذارى کنند. (19/09/1392)
در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین کار، انفعال است؛ زشتترین کار، انفعال است؛ خسارتبارترین کار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بکند. (19/09/1392)
بنده هم نگرانم. مسئلهی فرهنگ، مسئلهی مهمی است. اساس این ایستادگی، این حرکت و در نهایت انشاءالله پیروزی، بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی است و تقویت جناح فرهنگی مؤمن، تقویت این نهالهایی که روییده است در عرصهی فرهنگ. (15/12/1392)
وظیفهاى که همیشه باید مورد نظرمان باشد بخصوص امروز، وظیفهى مرزبندى صحیح و صریح با جبههى دشمن است. (15/12/1392)
باید قدر جوانان مؤمن و انقلابى را همه بدانند، همه؛ این جوانان مؤمن و انقلابىاند که روز خطر سینه سپر میکنند، هشت سال جنگ تحمیلى میروند توى میدان. (15/12/1392)
ملّتى که از استبداد حاکمان خود به جان آمده، قیام کند و انقلاب کند و با آن مستبد مبارزه کند، امّا با آن سلطهگرِ خارجىاى که پشت سر این مستبد قرار داشت، سازش کند، سرنوشت این انقلاب و مسئولان و مدیران این انقلاب، یا شکست است یا خیانت، از این دو حال خارج نیست. (19/11/1392)
استقلال به معناى مقابلهى با آن قدرتى است که میخواهد مداخله کند، دستور بدهد، میخواهد حیثیّت و شرف یک ملّت را براى منافع خود خرج کند. (19/11/1392)
کسانى در داخل کشورها - از جمله داخل کشور ما - همین حرفها را از طرف آنها [قدرتهاى مداخلهگر] منتشر میکنند، که یک کشورى اگر بخواهد در مجموعهى کشورهاى پیشرفتهى دنیا قرار بگیرد، چارهاى ندارد جز اینکه از میل استقلالخواهى فرو بکاهد، میل به استقلال را در خود کم کند. (19/11/1392)
آن چیزى که میتواند استقلال را تأمین بکند براى انقلاب اسلامى ما، تکیهى صریح و شفّاف بر مبانى انقلاب است؛ اصول انقلاب، مبانى انقلاب، ارزشهاى انقلاب، بهشکل صریح و شفّاف مورد تکیه باید قرار بگیرد. (19/11/1392)
استقلال، مرزى است براى کشور؛ این کسانى که سعى میکنند اهمّیّت استقلال یک ملّت را - بهعنوان جهانى شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعهى جهانى - از بین ببرند و کمرنگ کنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتى نمیکنند به این کشور. (15/12/1392)
ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم، پشتیبانى میکنیم چه در این قضایاى سفر اخیر(سفر نیویورک) و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم. از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظهى همهى جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّى را یک لحظه به فراموشى نسپرند. (12/08/1392)
برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم. (12/08/1392)
به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم. ما دولت ایالات متّحدهى آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد، دولتى خودبرتربین، دولتى غیرمنطقى و عهدشکن، دولتى سخت در پنجهى تصرّف و اقتدار شبکهى صهیونیسم بینالمللى میدانیم. (12/08/1392)
هیچکس نباید این مجموعهى مذاکرهکنندگان ما را با مجموعهى شامل آمریکا - همان شش دولت، بهاصطلاح پنج بعلاوهى یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهورى اسلامى ایران هستند، اینها بچّههاى خودمان هستند، بچّههاى انقلابند. (12/08/1392)
من خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضررى نمیکنیم. یک تجربهاى در اختیار ملّت ایران است این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد. (12/08/1392)
ما از مسئولین خودمان که دارند در جبههى دیپلماسى فعّالیّت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقى دارد مىافتد [تا] بعضى از تبلیغاتچىهاى مواجببگیر دشمن و بعضى از تبلیغاتچىهاى بىمزد و مواجب - از روى سادهلوحى - نتوانند افکار عمومى را گمراه کنند. (12/08/1392)
یکى از ترفندها و خلافگویىها این است که اینجور القا کنند به افکار عمومى مردم که اگر ما در قضیّهى هستهاى، تسلیم طرف مقابل شدیم، همهى مشکلات اقتصادى و معیشتى و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. (12/08/1392)
پنجهى قدرتمندان مالى و کمپانىهاى صهیونیستى بر دولت آمریکا و کنگرهى آمریکا و مسئولین آمریکایى آنچنان مسلّط است که اینها مجبورند ملاحظهى آنها را بکنند، ما که مجبور نیستیم ملاحظهى آنها را بکنیم. ما از روز اوّل گفتیم، امروز هم میگوییم، بعد از این هم خواهیم گفت: ما رژیم صهیونیستى را یک رژیم نامشروع و حرامزاده میدانیم. (12/08/1392)
یک خطوط قرمزى وجود دارد، یک حدودى وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود؛ این را گفتیم به مسئولین و موظّفند که این حدود را رعایت کنند؛ از هارتوهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهاى نداشته باشند و ترسى به خودشان راه ندهند. (29/08/1392)
ملّت ایران با همهى ملّتهاى دنیا «اِمّا اَخٌ لَکَ فى دینِک اَو شَبیهٌ لَکَ فى خَلقِک» است، احترام میگذارد؛ امّا برخورد ملّت ایران با متعرّض، برخورد پشیمانکنندهاى است؛ آنچنان سیلىاى به متعرّض خواهد زد که هرگز فراموش نکند. (29/08/1392)
یکی مسئلهی ایجاد تحرک و پویایی در اقتصاد کشور و بهبود شاخصهای کلان است؛ از قبیل رشد اقتصادی، از قبیل تولید ملی، از قبیل اشتغال، کاهش تورم، افزایش بهرهوری، رفاه عمومی.
مؤلفهی دوم، توانایی مقاومت در برابر عوامل تهدیدزا است.
[نکتهی] سوم، تکیه بر ظرفیتهای داخلیاست که در این سیاستها دیده شده؛... یعنی در این سیاستهای اقتصاد مقاومتی تکیهی اصلی برروی ظرفیتهای داخلی است، که بسیار هم گسترده است.
نکتهی چهارم، رویکرد جهادی است که در این سیاستها مورد ملاحظه قرار گرفته؛ همت جهادی، مدیریت جهادی.
نکتهی پنجم، مردممحوری است که در این سیاستها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان میدهد، بیانات و معارف اسلامی هم تأکید میکند که هرجا مردم میآیند دست خدا هم هست. یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة؛ (۵) هرجا مردم هستند، عنایت الهی و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست.
مسئلهی ششم امنیت اقلام راهبردی و اساسی است؛ در درجهی اول غذا و دارو. باید تولید داخلی کشور طوری شکل بگیرد که کشور در هیچ شرایطی، در زمینهی تغذیه و در زمینهی دارو دچار مشکل نشود.
نکتهی هفتم، کاهش وابستگی به نفت است؛ یکی از سختترین آسیبهای اقتصادی ما همین وابستگی به نفت است.
موضوع هشتم، مسئلهی اصلاح الگوی مصرف است؛ مسئلهی صرفهجویی، پرهیز از ریختوپاش، پرهیز از اسراف، پرهیز از هزینهکَردهای زائد. البته در این زمینه خطاب اول من متوجه به مسئولان است.
نکتهی نهم، فسادستیزی است؛ ما اگر میخواهیم مردم در صحنهی اقتصاد باشند، باید صحنهی اقتصادی امنیت داشته باشد؛ اگر امنیت را میخواهیم، بایستی دست مفسد و سوءاستفادهچی و دورزنندهی قانون و شکنندهی قانون بسته بشود.
نکتهی دهم از مؤلفههای سیاستهای مقاومتی، مسئلهی دانشمحوری است که این هم یک مشخصهی بسیار مهمی است.